با اینکه نباید، ولی به دلایل خیلی شخصی مطلب آخر رو پاک کردم. :)
Saturday, February 28, 2004
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
skip to main |
skip to sidebar
Blog Archive
-
▼
2004
(85)
-
▼
February
(26)
- با اینکه نباید، ولی به دلایل خیلی شخصی مطلب آخر رو...
- امروز کشوی تختم رو مرتب می کردم. کلی یادگار دوران ...
- نمی دانم کجا خواندم که :" شرافت یک مرد مثل بکارت ی...
- من دیگر چیزی برای باختن ندارم. باختنیها را مدتهاست...
- از بچگی همیشه دوست داشتم می شد من هم پدربزرگ داشته...
- به علت زلزله 3/5 ریشتری در نزدیکی نیشابور یک قطارب...
- من هی به این cupıd می گم دو تا تیر نقره بفرست، ا...
- میهمان کودک صفت خانه خویش را از یاد مران!
- ...وَ سَکَنتُ إلی قَدیمِ ذِکرِک لی وَ مَنِّک عَلَی...
- به آقایی که می گفت روباه است... ...وَ مَن کِدنی و...
- به قول شاعر آدم تو شلنگ شنا کنه ولی ضايع نشه! سوسک...
- وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست نگفتم: "عزيزم اين ک...
- وقتی همه اشتیاقت می شه دیدن تلفن،وقتی آرزو می کنی...
- کتاب "رومئو پرنده است و ژولیت سنگ" از "فدریکو گارس...
- من دیروز بعد از یه قرن داشتم تلوزیون نگاه میکردم ی...
- تنها چیزی که از خدایان می خواهم این است که کاری کن...
- باید بگویم که گوجه هایی را که توی یخدان بود من خ...
- ...من در این تاریکی فکر یک بره روشن هستم که بیاید ...
- به درک راه نبردیم به اکسیژن آب!
- شب که می خوام بخوابم تا چشمهام رو می بندم یه هو ی...
- واسه همون دوست خوبی که وقتی کلی حرف داشتم گوش می ش...
- نمی دونم من تب دارم یا اینجا انقدر گرمه. دلم یه تی...
- ماهي سياه کوچولو گفت:« شما زيادي فکر مي کنيد. ه...
- آخ من خوابم نمی بره... گوسفند بشمارم: یه گوسفند......
- این سرفه ها دیگه امونم نمی دن تا حرف بزنم. تایپ ول...
- من طفلکی مریض!
-
▼
February
(26)
No comments:
Post a Comment