همیشه دوست دارم خودم باشم. هیچ کس با هیچ نیرویی نباید بتونه کاری کنه که من خلاف ماهیتم رفتار کنم.
خیلی وقتها ه این خودم بودن، عمل کردن به اون چیزی که هستم بدون سانسور خودم، ی اگفتن چیزی که باید بگم، بدون در نظر گرفتن هیچ سیاست ارتباطی، باعث شده دوستانم رو خراب کنم. محبت کردن به آدمی که دوستش دارم، اونطور که دلم میخواد، باعث شده تا خودش رو گم کنه یا خراب شه. انجام دادن کاری برای دیگران، که هرگز فکرشو نمیکردن، باعث شده تا شخصیتشون واقعیشون رو نشون بدن.
با این حال، من هنوز خودم هستم. مثل خودم رفتار می کنم. شاید بهترین محک برای شناختن دیگران، برای شناختن اونهایی که از دوستیشون لذت می بریم یا دوستشون داریم، خود دوستیه. خود دوستی، بدون سانسور کردن چیزی که هستیم. محک سختیه و هرکسی ازش بیرون نمیاد. یا بهتر بگم ندیدم کسی رو که بیرون بیاد. ولی مسئله اینه که وقتی کسیو خیلی باور داریم، نمیتونیم محک هایی رو که داریم روش امتحان نکنیم. شده ته دلم بخواد مثل بقیه، با رعایت انواع سیاست رفتار کنم، شده مدت محدودی اینطور رفتار کرده باشم و همه چیز خوب پیشرفته باشه. ولی این خوب پیشرفتن چیزی نیست که منو راضی کنه. چون همیشه فکر میکنم اگه اونطور رفتار می کردم که دلم میخواد، دیگه همه چی انقدر خوب پیش نمیرفت.
شده خیلی ها رو به این محک سنجیدم و افسوس خوردم به ریختن و گم شدنشون. ولی رفتاردیگران هیچ وقت گناه من نیست.
میخوام بگم اینجوری، با تجربه ها زندگی کردن، و خودم بودن، برام خیلی سخت گذشته، یه جورایی گرون تموم شده. ولی میدونم صدها بار دیگه هم بهم فرصت بدن، همین طور زندگی می کنم.
خیلی وقتها ه این خودم بودن، عمل کردن به اون چیزی که هستم بدون سانسور خودم، ی اگفتن چیزی که باید بگم، بدون در نظر گرفتن هیچ سیاست ارتباطی، باعث شده دوستانم رو خراب کنم. محبت کردن به آدمی که دوستش دارم، اونطور که دلم میخواد، باعث شده تا خودش رو گم کنه یا خراب شه. انجام دادن کاری برای دیگران، که هرگز فکرشو نمیکردن، باعث شده تا شخصیتشون واقعیشون رو نشون بدن.
با این حال، من هنوز خودم هستم. مثل خودم رفتار می کنم. شاید بهترین محک برای شناختن دیگران، برای شناختن اونهایی که از دوستیشون لذت می بریم یا دوستشون داریم، خود دوستیه. خود دوستی، بدون سانسور کردن چیزی که هستیم. محک سختیه و هرکسی ازش بیرون نمیاد. یا بهتر بگم ندیدم کسی رو که بیرون بیاد. ولی مسئله اینه که وقتی کسیو خیلی باور داریم، نمیتونیم محک هایی رو که داریم روش امتحان نکنیم. شده ته دلم بخواد مثل بقیه، با رعایت انواع سیاست رفتار کنم، شده مدت محدودی اینطور رفتار کرده باشم و همه چیز خوب پیشرفته باشه. ولی این خوب پیشرفتن چیزی نیست که منو راضی کنه. چون همیشه فکر میکنم اگه اونطور رفتار می کردم که دلم میخواد، دیگه همه چی انقدر خوب پیش نمیرفت.
شده خیلی ها رو به این محک سنجیدم و افسوس خوردم به ریختن و گم شدنشون. ولی رفتاردیگران هیچ وقت گناه من نیست.
میخوام بگم اینجوری، با تجربه ها زندگی کردن، و خودم بودن، برام خیلی سخت گذشته، یه جورایی گرون تموم شده. ولی میدونم صدها بار دیگه هم بهم فرصت بدن، همین طور زندگی می کنم.
No comments:
Post a Comment