تموم شد بالاخره این تابستون لعنتی. خسته شدم. دلم زمستون میخواد.
دلم میخواد انقدر سرد شه که انگشتام سرخ شه باز. باز یه کم ورم کنه از سرما.
دلم درختهایی میخواد با شاخه های لخت و تیز.
دلم برف میخواد.
دلم میخواد آدمهایی رو ببینم که از سرما توی کتشون قایم شدن و فقط میشه چشماشون رو دید.
دلم باغچه خالی میخواد.
دلم میخواد انقدر برف بیاد که دیگه تو خیابون هیچ گربه ای دیده نشه. بدم میاد ازشون. نگاشون که میکنم یاد تو می افتم.
دلم باز میخواد برم توی اون پارک درندشت پر از برف و تنهایی کلی بدوم تو برفها. دلم باز زمستون میخواد.
پس کی سرد میشه این هوا؟!
No comments:
Post a Comment