چه سخت است که چشمه ای در برابرت، می جوشد، می خروشد و می نالد؛ و تو تشنه آتشی و نه آب.
و چشمه که خشکید. چشمه که از لهیب آن آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد و به هوا رفت؛ تو تشنه آب می گردی و نه آتش.
و بعد، عمری سوختن و گداختن از غم نبودن کسی که تا بود، از غم نبودن تو می گداخت
Monday, May 10, 2004
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment