دور می شوی از من
ای لحظه
و صدای عقربه هایت
ای لحظه
و صدای عقربه هایت
زخم هایم را می نوازد
اینک تنهابا لبانم چه کنم؟
اینک تنهابا لبانم چه کنم؟
با شبم
با روزم؟
نه دلداده ای نه کاشانه ای،
نه دلداده ای نه کاشانه ای،
نه سرپناهی برای زیستن
همه آن چیزها که به آنها دل می بازم
غنی می شوند و طردم می کنند
...
No comments:
Post a Comment